شنبه ٣٠ فروردين ١٤٠٤

صفحه اصلی > نمایش اخبار 
اخبار > دکتر مصلح: کمترین شکاف میان جامعه مدنی و دانشگاه است


  چاپ        ارسال به دوست

دکتر مصلح: کمترین شکاف میان جامعه مدنی و دانشگاه است

گفتگوی سایت خبری جامعه آنلاین با دکتر عبدالمجید مصلح ریاست دانشگاه خلیج فارس:

1. وجود دانشگاهها چه تاثیری بر روند توسعه ی استان دارند؟
دانشگاه ها از سه طریق بر فرایند توسعه استان تاثیرگذار هستند.
۱) تربیت نیروی انسانی و ارتقا دانش و آگاهی جامعه
۲) مشارکت در حل مسائل جامعه
۳) کارآفرینی و ایجاد ثروت از دانش
۴) ایفای نقش مسوولیت اجتماعی

در حال حاضر دانشگاه ها در قالب پارادایم دانشگاه نسل اول و آموزش محور و بسته به سطح کیفیت خود این نقش را ایفا می کنند. بخشی از این نیروی انسانی جذب بخش دولتی، بخش جذب بخش خصوصی و بخشی نیز به خارج از کشور مهاجرت می کنند.
برای این که ارزیابی روشنی از این کارکرد دانشگاه ها داشته باشیم، کافی است سطح حضور و تاثیر گذاری دانش آموختگان را در سازمان‌های و شرکت های مختلف ارزیابی کنیم.
عملکرد دانشگاه از منظر این کارکرد را می توان به طور نسبی موفق ارزیابی کنیم؛ بسته به کیفیت هر یک از دانشگاه ها سطح این موفقیت و کیفیت تربیت نیروی انسانی متفاوت است.
شاخص قبولی رقابت های سراسری مثل آزمون های سراسری تحصیلات تکمیلی، موفقیت در جشنواره ها و مسابقات علمی و موفقیت در عرصه های صنعتی و سازمانی، و ضریب اشتغال پذیری دانش آموختگان معیارهایی هستند که بر مبنای آن می توان عملکرد دانشگاه ها را ارزیابی کرد.
از این منظر به طور خاص دانشگاه خلیج فارس در طول تاریخ خود از ابتدا تا کنون عملکرد بسیار مطلوبی داشته است.
در سه نقش آخر عموما دانشگاه ها در کشور ما هنوز نتوانسته اند به نحو مطلوب و موثر ایفای نقش کنند.
در کارکرد نقش پژوهشی دانشگاه و حل مسائل جامعه این نقش در حاضر در حد بسیار محدودی ایفا می شود.
در نقش نوآوری و کارآفرینی در سال های اخیر تلاش هایی صورت گرفته که به تدریج شاهد نتایج و دستاوردهای آن در قالب شرکت دانش بنیان بوده و خواهیم بود.
در نقش مسوولیت اجتماعی نیز کارکردهایی در حوزه طرح مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه و نقد کارکردهای حکمرانی از طریق تشکل های دانشجویی و یا هیات علمی و یا تلاش فردی و جمعی اعضای هیات علمی صورت می گیرد. در زمینه های مانند حوزه محیط زیست، آسیب های اجتماعی، پیشرفت و توسعه استانی و ملی و به طور کلی انتقال مشکلات جامعه تا حدی تلاش های صورت می گرید. ولی این تا چه حد این تلاش ها منجر به حل مشکلات می شود و یا در فرایندهای تصمیم سازی و سیاست گذاری ملی مد نظر قرار گیرد، جای بحث وجود دارد. ولی در مجموع در ایفای این نقش نیز چالش ها و نارسایی های جدی وجود دارد.

۲٫ راهکار افزایش بهره وری از دانش و تخصص دانشگاه در امور اجرایی و توسعه استان چیست؟

راهکار بهره گیری از علم و دانش از نظر تجربه بشری و مدل های جهانی روشن هست.
ابتدا باید پیش فرض های خود را اصلاح و بازبینی کنیم. اصولا در جامعه ما و در سازمان ها تجربه از از علم جدا می کنند. در حالی که تجربه باید بر بستر علم شکل بگیرد و علم نیز حاصل انباشت تجارب بشری است. علم در جامعه ما به عنوان یک موضوع فانتزی و ویترینی و به دور از واقعیت تلقی می شود. تا زمانی که این نگاه وجو داشته باشد، جامعه به علم احساس نیاز نخواهد کرد.
علم انباشت سازماندهی شده تجارب بشری است که به گونه ای روش مند گردآوری و تدوین شده است تا راه رفته دیگران را نخواهیم دوباره تکرار کنیم و آزمون و خطا داشته باشیم.
برای استفاده از ظرفیت دانشی جامعه و برون رفت از مشکلات موجود چاره نداریم جز این که به علم و عقلانیت تکیه کنیم. بدون پژوهش و مطالعه تصمیم نگیریم. صنعت، کشاورزی و تولید خود را بر اساس دانش بومی شده پایه گذاری و فعال کنیم.
به کارگیری مدیران دانشگرا و حرفه ای می توانند عامل اصلی بهره گیری بیشتر از علم و فناوی در شرکت ها و سازمان ها باشند.

۳ . چرا تعامل مناسب میان بخش اجرایی، عمرانی و نظام اداری استان با دانشگاه وجود ندارد؟ مشکل این وضعیت واگرا به دلیل نگاه مدیران و جامعه مدنی است یا دانشگاهها رغبتی به همگرایی نشان نمی دهند؟

در شکل گیری وضعیت موجود هر دو سمت ماجرا سهم دارند. هم بعد عرضه و هم بعد تقاضا. طرف تقاضای پژوهش احساس نیاز نمی کند، پژوهش را راهی برای دستیابی به راه حل بهتر و تجربه شده نمی داند. یا دانشگاه را مرجع مناسبی برای ارایه راه حل مسایل خود و جامعه نمی داند و اصلا به چنین کارکردی از طرف دانشگاه باور ندارد و خود هر راه حلی را در آستین دارد.

از طرفی خواستگاه دانشگاه و تجربه تاریخی شکل گیری آن در جوامعی مثل ما یک تجربه ناقص و کاریکاتوری است. در واقع نهادی را بدون این که فلسفه وجودی و کارکردی آن را بدانیم و احساس نیازی برای آن شکل بگیرد، به صورت کپی شده گرفته ایم و سرویس گیرنده تا الان هم متوجه نیست که دانشگاه چه ماموریتی دارد و او چه کاری می تواند برای او انجام دهد. و جالبت این هست که خود دانشگاه هم ممکن به این ماموریت برای مشارکت در حل مسایل جامعه ممکن است باور نداشته باشد.
نکته دیگر در خصوص مشکلات مرتبط با بعد تقاضا وضعیت تولید، انتشار و دسترسی به اطلاعات به ویژه در بخش دولتی است. متاسفانه نظام تولید و دستزسی به اطلاعات و یا اخذ اطلاعات در سیستم های دولتی با مشکل مواجه هست و سازو کار مناسبی برای دسترسی به اطلاعات به استثنای اطلاعات مرکز آمار ایارن و بانک مرکزی وجود ندارد. تا زمانی که اطلاعات به شکل حرفه ای تولید، ذخیره و در دسترس قرار نگیرد، عملا انتظار تحقیقات مناسب و معتبر را نیز نباید داشت. برای مثال در آخرین مورد می خواستیم در مورد خودکشی های اخیر استان مطالعه ای را انجام بدیم، متاسفانه مرجع ارایه اطلاعات صرفا اطلاعات کلی استان و ان صرفا مروبطه به سال ۹۸ در اختیار می گذاشت و اطلاعات کلی امکان هرگونه تحلیل و مطالعه ای را منتفی می کند.

طرف دانشگاه نیز حضور موثر چندانی در عرصه واقعیت و تجربه نداشته، فرصتی برای مشاهده مستقیم مسایل صنعت و جامعه پیدا نکرده، بنابراین در تجربه های اول ممکن است به خوبی نتواند به طور موثر برای حل مشکل راه حل بهینه ارایه کند و یا عضو هیات علمی ممکن است به اتکای جایگاه اجتماعی که دارد، مدل ارتباطی و تعاملی صنعت را نپسندد و حتی نتواند ارتباط برقرار کند. یا حتی مدل تعریف مساله، طراحی مدیریت پروژه به دلیل این که تجربه بالایی شکل نگرفته، ممکن است در ابتدا با چالش هایی مواجه باشد.
مشکل دیگر در این زمینه شکاف پارادایمی دانشگاه و صنعت است. بدین معنی که دانشگاه می خواهد روی مرز دانش و بر اساس آخرین دستاوردهای علمی کار کند. در حالی که صنعت در دوران دیگری سیر می کند. مشکلات صنعت عمدتا مشکلات است که راه حل مهندسی دارد تا راه حل علمی و این که نیاز به پژوهش نیاز داشته باشد. به هر حال صنعت ما از نظر سطح فناوری به روز نیست و مساله اول نوآوری و مرز دانش نیست. او یک سری مشکلات دارد که روز مره است و روش های ۵۰ سال پیش قابل حل است و در چنین شرایطی حضور دانشگاه توجیه و ضرورتی ندارد.
برای این که به مدل و تجارب مطلوب در زمینه ارتباط دانشگاه با صنعت برسیم باید ضمن استفاده از تجارب جهانی، تجربه کنیم، یاد بگیریم، به هم اعتماد کنیم و اعتماد سازی کنیم. مدل های مناسب ارتباطی را شناسایی و بکار بگیریم.

۴. ایا انتخاب و انجام پژوهش های دانشگاهی در امور اجرایی، تصمیم گیری ها و سیاست گزاری های محلی، کاربردی هستند و اعمال می شوند؟

در حوزه سیاست گذاری آنچه که به صورت تهیه اسناد برنامه ای یا توسعه انجام می شود، تا حدی مبنای عمل قرار می گیرد. این عملیاتی شدن ممکن به صورت ضمنی و یا مستقیم باشد. ولی عموما نفوذ ضمنی برنامه های بیش از نفوذ رسمی و مستقیم هست. به عبارتی از نظر فرهنگی و نظام برنامه ریزی به گونه ای عمل نمی کنیم که پروژه های سالانه عملا از اسناد و برنامه های بالادستی استخراج شود و در دستور کار قرار گیرد. عموما پروژه های بر اساس علایق مدیران اولویت بندی و عملیاتی می شوند.
در این مدت مجموعا می شود گفت سه سند از طرف دانشگاه خلیج فارس به عنوان مجری و یک مورد به عنوان ناظر تدوین شده و یک سند هم در حال تدوین هست. سند آمایش تا حدی به صورت ضمنی و بخشی نیز به صورت رسمی در حال اجرا شدن است. سند اقتصاد دانش بنیان عمدتا به صورت ضمنی و طبیعی دنبال می شود. و سند علم، فناوری و نوآوری استان هم که مراحل نهایی را طی می کند نیز عملا به صورت ضمن در بدنه اجرایی استان نفوذ کرده و در حال اجرا شدن است.
ولی در مجموع نظام برنامه ریزی ما فاقد سازوکار مناسب و مدلی است که ورودی برنامه سالانه خود را از اسناد بگیرد و پایش منسجم و مستمری برای عملیاتی سازی آن و احتمالا کشف مغایرت ها و تحلیل و اصلاح داشته باشد.

۵. به نظر شما چگونه می توان گسست میان دانشکاه با بخش رسمی و جامعه مدنی را به تعامل و همگرایی، تغییر داد. پیشنهاد شما چیست؟

پاسخ به این سوال به نوعی در پاسخ به سوالات قبلی ارایه شده است. ولی اگر دنبال یک پاسخ سرراست و مستقیم باشیم، یک راهکار چندبعدی دارد. البته شکافی بین دانشگاه و جامعه مدنی وجود ندارد و کمترین میزان شکاف را در این بخش داریم. ما معتقدیم دانشگاه با روش خودش شناخت و تجربه کافی از جامعه و صنعت دارد. ظرفیت و قابلیت حل مسایل جامعه را دارد. البته نیاز به تجربه و تمرین دارد.

از طرفی بخش دولتی نیز برای سیاست گذاری، برنامه ریزی و کارکردهای مختلفی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فناوری خود به کمک دانشگاه نیاز دارد. دانشگاه ها هم در سال های اخیر تمرکز و توجه ویژه ای روی ایفاق این نقش داشته اند و هرچند محدود توفیقاتی نیز داشته اند. ولی هنوز با شرایط مطلوب فاصله زیادی داریم. برای رسیدن وضع مطلوب نیازمند مدیران دانشگرا و حرفه ای هستیم. نیازمند مل های همکاری پایدار و راهبردی بین دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه هستیم. نیازمند ارتقای مهارت های مدیریت پروژه هستیم.

استراتژی جدید دانشگاه ها رفتن به سمت فناوری، نوآوری و کارآفرینی است. پارادایم جاری حاکم بر دانشگاه ها را اگر دانشگاه نسل سه و چهار بدونیم، در دانشگاه نسل سوم بجای تمرکز بر قراردادهای ارتباط با صنعت و انجام کار سفارشی تمرکز روی توسعه فناوری و تهیه بسته های فناورانه و یا محصوصلات فناوری برای حل مشکلات صنعت و جامعه است که مدل های بهتری برای اجرا و به تعبیر ارموزی برای تجاری سازی دارند. امروزه دانشگاه محصول تولید می کنند و محصول فناورانه تولید از طریق مدل های کارآفرینی تجاری سازی شده و وارد بازار صنعتی، دولتی و یا خدماتی می شود.
محصولات فناورانه ای که امروزه بیشتر از آن می بینید و می شنوید به نوعی مستقیم و یا غیر مستقیم محصول دانشگاه هستند. اسنپ، دیجی کالا، محصولات مختلف در حوزه فناوی اطلاعات، در حوزه زیستی، درمانی و سلامت، به طور مستقیم و یا غیر مستقیم محصول دانشگاه ها هستند. همین الان در دانشگاه خلیج فارس از محصولات IOT گرفته تا محصولاتی بهداشتی مانند الکل، انواع مواد ضدعفونی کننده، ماسک تا محصولات زیست فناوری و کشاورزی تولید و وارد بازار می شود.

لینک خبر


٠٩:١٥ - چهارشنبه ١٩ آذر ١٣٩٩    /    شماره : ٣٥٠٨    /    تعداد نمایش : ١٧٣







ساختار و مراکز دانشگاه

خدمات الکترونیک

لینک های مفید

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت به دانشگاه خلیج فارس تعلق دارد.
آخرین بروز رسانی دی ماه 1397